اجتماع لنجداران وشعله های آتش بی توجهی و سوءمدیریت به کالای همراه ملوان درشهرستان هندیجان وبرخی شهرهای بندری …!!
به گزارش تیتر خوزستان :لنجداران هندیجانی سفره ی خالی پهن کردن
هندیجان با بیش از ۹۵کیلومتر مرزآبی خلیج فارس در استان خوزستان با مردمانی تلاشگر در کنار کارصید و صیادی، از روزگار دور به امر مراودات تجاری با کشورهای حوزه خلیج فارس نیز می پردازند.
لذا به همین منظور گمرکات دریایی این دیار که از قدمت زیادی برخوردار می باشد، چند سالی است به جهت تسهیل در امر واردات و صادرات و بازرگانی وتجارت، با سرمایه گذاری دولت جمهوری اسلامی ایران و تخصیص اعتباراتی کلان زیرساختها و تأسیسات،سایت اداری و امکانات و اسکله ای مناسب را در بندر سجافی هندیجان احداث نموده است،اسکله ای که درسفر اخیر معاون وزیر راه بهمراه نماینده مردم درمجلس وجمعی از مسئولین استانی برنامه ریزی هایی درجهت توسعه ی این بندر دردستورکارقرار گرفت.
همزمان با فعالیت این بندر با تلاش مردم، لنجداران و تعاونی های مربوطه بازار شهر هم نیز رونق تازه ای گرفت،
و همین عوامل باعث شد در دوره های قبل باهمراهی مسئولین شهرستان واستان ومردم به منظور نیل به اهدافی چون رونق و زیبایی شهر، درآمدزایی و اشتعال زایی، مردم را به امر ساخت وساز پاساژ و مغازه های شیک مخصوص عرضه کالای همراه ملوان، در جای، جایِ شهر تشویق نمایند.
همه این عوامل باعث شد در سال های گذشته چهره شهر یکباره تغییر کرده و هندیجان تبدیل به قطب عرضه ی کالای خانگی منطقه و حتی ایران گرددگرچه توسعه ی شهری آنچنان مورد دلخواه نبوده است.
راهکار و ترفندی که در واقع بار اصلی آن، بدوش مردم همین شهر بود. و البته بسیاری از مردم شهر مستقیم و غیر مستقیم در این حیطه بهره بردند و مشغول بکار و گذران زندگی خویش شدند.
گمرگ و شهرداری شهر با کسب عوارضات مربوطه، لنجداران و ملوانان ، بازاریان و فروشندگان کالا، وانت داران و گاری داران، واسطه ها و انبارداران و باربریها و…همه و همه مستقیم از این راه، کسب درآمد میکردند… و دیگر اصناف و کسبه و نهادهای دولتی و خصوصی نیز غیر مستقیم از این بازار کار و فعالیت تجاری سهمی نصیبشان میشد.
فعالیتی که تاثیری خوبی بر امر گردشگری و صنعت توریسم هم نیز گذاشته بود.
اماباز هم سوءمدیریت و بی توجهی کار خویش را کرد.
متاسفانه چندین ماه هست که بسیاری از این لنج های تجاری و جاشوان و مشاغل وابسته به آن دچار پدیده ی شوم سوءمدیریت منطقه ای و استانی شده اندولنج های باری که دربدترین شرایط پهلوگیری ونسبت به ترخیص آنها اقدامی صورت نمی گیردوپس ازوعده های مختلف این لنجداران ووابستگان به این شغل بودند که باپهن نمودن سفره ی خالی خوددرتلاشندکه اقدامی اساسی صورت گیرد.
و میتوان گفت مدتهاست علی رغم پیگیری های فرمانداروبرخی مسئولین ولی این موضوع بصورت اساسی حل نشده وعلاوه بردغدغه ها این صاحبان سرمایه هستند که متضررشده وازطرفی بازار هم ازتب وتاب خود خواهد افتاد.
شهری که داشت کم کم به مرکز خرید کشور مبدل میگشت، و مردم خصوصا جوانانی که با اندوخته مالی خویش و یا اخذ وام از بانک ها پا به این عرصه گذاشته بودند اکنون دارند درآتش سوءمدیریت میسوزند.
راکد ماندن فعالیت گمرگ و انتصاب رؤسای مختلف آن در طول چند ماه کوتاه از یکطرف و بیکاری کارگران و تمامی کسانی که ازطریق حمل و نقل و عرضه ی کالا همراه ملوان ارتزاق می کردند، از طرف دیگر، آسیب جدی به همه ی بخش ها این فعالیت رساند و شهر را در ناامیدی، رکود فرو برد.
و همزمان مدیران ارشد استان و شهرستان هم به روش معمول و همیشگی مرتب از تلاش برای رونق کسب و کار و تجارت نیز حرف می زدند.
ولی عملاً چندین ماه است نه پیشرفتی در کار دیده شد و نه رونق و تغییری. بلکه آنچه نمایان است هزینه های مضاعفی است که بر دوش سرمایه گذاران و مردم دردمند شهرستان گذاشته شده است…
مثل هزینه ی مغازه داری و انبارداری، نگهداری و تورم و اقساط وامهایِ گرفته شده برای خرید لنج و کالاوکرایه مغازه و…
شهر و بندری که با تبلیغات خوب اصحاب رسانه خصوصاً رسانه ملی بعنوان قطب خرید معرفی شده بود اکنون مردمانش درفشار اقتصادی کمر خم کرده و در آتش سوء مدیریت و بهانه تراشی ها درون استانی و شهرستانی می سوختند و متضرر میشدند.
گرچه بارها اقلام وارداتی محدودتر شده و در جلسات درون شهرستانی بیان کردند ولی بازهم شرایط برای محقق شدن آنها ایجاد نگردید.
درصورتی که رهبرمعظم انقلاب بارهابه معیشت مردم ساحلی ومرزدار به مدیران تأکید میکردند… و در واقع این استناد کردنها تفسیر به رأیی بیش نبود.
و همین مدیران هیچگونه زیرساختی را برای اجرای این دستورات فراهم نیاوردند. تا جاییکه بعضی از شناورها جهت تنوع در کالا وارداتی اقلام متنوعی ازجمله خوراکی را وارد نمودند ولی در بی توجهی، مواد خوراکی آنها یا تاریخ مصرفشان منقضی شد و یا بلااستفاده ماندند. و لنجداران و سرمایه گذاران، هزینه های هنگفتی از این بابت هم متضرر شدند.و متأسفانه مدیری هم پاسخگو نبود.
شهری که می توانست علاوه برخرید کالا و صرفه ی اقتصادی، از نظر اشتغال زایی و صنعت توریسم و گردشکری و کسب درآمدهای غیرنفتی درکشور هم بدرخشد، اکنون به جایی رسیده که مردم و مغازه دارانش در پرداخت اقساط وام های خویش نیز مانده اند.
براستی نقش مدیران چیست؟
تاکی جلسه؟
تاکی تجمع؟
تاکی بی توجهی وسردرگمی
ضروریست بیش از این مشکل تراشی نکنیم وبایک دستورالعمل قابل اجرانهایتا موجب اذیت وآزار وازطرفی عدم رونق وپیشرفت شهرهای بندری نشویم ،البته این موضوع اکثر شهرهای بندری رادرگیر کرده وموضوعی که قانونی وکلیات آن مشخص است همیشه دچاربحران بوده است.
اکبرشعبانی