سرخط خبرها

اهدا ۶۰ سری جهیزیه به نوعروسان تحت حمایت کمیته ایذه مهندس لیموچی رئیس کمیته امداد شهرستان ایذه گفت: تعداد ۶۰سری جهیزیه به نوعروسان تحت حمایت کمیته امداد اهدا شد مدیر روابط عمومی و اموربین الملل پتروشیمی مارون به عنوان مدیر کمیته روابط عمومی خانه مطبوعات استان خوزستان منصوب گردید در ارزشیابی عملکرد دستگاه های اجرایی خوزستان؛ بانک مسکن خوزستان رتبه برتر را کسب کرد ضریب بهره‌وری فولاد خوزستان در سال گذشته ۹۵ درصد بود اعتراض دامداران مجتمع دامپروری نوترگی و اهالی روستا در پی انفجار های پی درپی معدن سنگ شکن، شن، ماسه نوترگی گزارش تصویری از اولین همایش یوتیلیتی های پتروشیمی های کشور به میزبانی شرکت «پتروشیمی مارون» خبرهای امیدبخش از تنها بیمارستان دولتی ایذه بزرگ‌ترین سرمایه فولاد خوزستان نیروی انسانی متخصص و متعهد است  پویش بزرگ کارگران ایران برای انتخاب دکتر جلیل مختار به عنوان وزیر پیشنهادی تعاون،کار و رفاه اجتماعی کارگران، در سال ۱۴۰۲ بیش از چهل رکورد تولید در فولاد خوزستان جابجا شد 

9

ادبیاتی از رساله خط سخن دری /غفور اسکندری سبزی

  • کد خبر : 1458
  • 23 مرداد 1401 - 13:42
ادبیاتی از رساله خط سخن دری /غفور اسکندری سبزی

هیچ می‌دانی خداوند از چه رو داده انسان را هزاران رنگ و بو نیک می‌دانم هنرورز است او منشاء صد پند و اندرز است او از میان این همه خلق و نفوس او هنرمندی نشانید و جلوس ای محب جمله‌ی آل بتول وی حبیب هم خدا و آن رسول این‌که داری عزم راسخ چون امیر […]

هیچ می‌دانی خداوند از چه رو
داده انسان را هزاران رنگ و بو
نیک می‌دانم هنرورز است او
منشاء صد پند و اندرز است او
از میان این همه خلق و نفوس
او هنرمندی نشانید و جلوس
ای محب جمله‌ی آل بتول
وی حبیب هم خدا و آن رسول
این‌که داری عزم راسخ چون امیر
هم ز جا خیز و بیا دولت بگیر
عهد کردی پا نهی در راه خط
نکته ها یابی تو از حرف و نقَط
یک نصیحت دارمی هان گوش‌ دار
ره دراز و این دو راهی هوش دار
این که خیام گفته آن راه دراز
کس نیامد تا که گوید یک دو راز
راه وصل است و دگر آن گم‌رهی
خوش همی‌باشد ز وصلش منتهی
هر که شد با نور حق آمیخته
آرد کرده است و الک آویخته
رنج و سختی ها کشیده روز و شب
بهر وصل او شده جانش به لب
بر نمی گردد دو باره از سفر
آن که پوشد رخت بالایی به بر
گر طلب کردی طرب خواهی نمود
راز خوش‌بختی تو در یابی چه زود
چون نهادی اندر این وادی قدم
هست گردیدی ز فانی و عدم

فرق تو با دیگری این است هان
وان چو پوستینی بود او را تو جان
تا که ادعونی بگفتی ای حبیب
سوی تو کرده اشارت آن طبیب
او تو را از جمله‌ی خلقی گزید
رشته ها از گردن جهلت برید
هم هنر داده تو را هم ملک جان
لطف هایی آشکارا و نهان
خواستم شرح دل خود کم کنم
مختصر زین قصه های غم کنم
لطف او کرده نظر بر روی من
پای بنهاده کنون در کوی من
مهر حق هر جا که راهی می‌نهد
پیش او صد فکر واهی می‌جهد
هم خط و هم روی خوبت داده او
هم که چنگ و دف بُوَد هم باده او
هرچه گویم مختصر زین مثنوی
نکته ها مانده ملیح و معنوی
خط چو دریایی بود ما یک حباب
او کلام موسیقی ما چون رباب
زخمه ای در تار و پودم می‌زند
یک ندا هر دم به بودم می‌زند
او طریق سینه چاکان می دهد
راه عشق خط پاکان می‌دهد
هم قلم داده مرا هم مصحفی
کاغذی در دست و دل اندر کفی
این همه ابیات نغز و دل‌نشین
بیت ها شیرین و الفاظِ وزین
گفته اند و باز می ماند به جا
می‌کشاند عشق مجنون تا کجا
هان بگفتا شاعری در واپسین
جمله ای با اشک و چشمان نمین
کو مبادا بهره مند از وی خسیس
جزیکی خوش‌خوانی و زیبا نویس

لینک کوتاه : https://titrkhuzestan.ir/?p=1458

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.