سرخط خبرها

صخره‌نوردی در تنگ آبزا خللی به هویت طبیعی و تاریخی اشکفت‌سلمان وارد نکرده است استخدام قهرمانان ورزشی توان‌خواه در خوزستان پیگیری می‌شود پیام تقدیر و تشکر مهندس محمدی مدیر عامل شرکت فولاد اکسین خوزستان از کارکنان شرکت در پی کسب رشد ۲۵ درصدی تناژ تولید در هشت ماهه سال ۱۴۰۲ برداشت قارچ «دکمه‌ای» از کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه آغاز شد مردان و بانوان ورزشکار نیشکری در رشته‌های مختلف ورزشی، از کاراته تا کُشتی و کوهنوردی، نام این صنعت سبز را در عرصه ملّی و فراملّی پرآوازه کرده و توانسته‌اند نیشکر را در مدار افتخار قرار دهند پاییز طلایی فولاد خوزستان با ۳۹ رکورد طوفانی و پیاپی نسل جدید از «۱۶ آذر» چه می‌داند! بار دیگر رکورد درآمد و سودآوری هم شکست/رشد ۱۸ هزار میلیارد ریالی نسبت به مدت مشابه سال گذشته،به ۳۷ هزار میلیارد ریال رسید در حاشیه بازدید نماینده اهواز مجتبی یوسفی به همراه معاون قرارگاه خاتم الانبیاء از پروژه های عمرانی اهواز؛ تصادف درصیدون یک کشته برجای گذاشت

5

ادبیاتی از رساله خط سخن دری /غفور اسکندری سبزی

  • کد خبر : 1458
  • 23 مرداد 1401 - 13:42
ادبیاتی از رساله خط سخن دری /غفور اسکندری سبزی

هیچ می‌دانی خداوند از چه رو داده انسان را هزاران رنگ و بو نیک می‌دانم هنرورز است او منشاء صد پند و اندرز است او از میان این همه خلق و نفوس او هنرمندی نشانید و جلوس ای محب جمله‌ی آل بتول وی حبیب هم خدا و آن رسول این‌که داری عزم راسخ چون امیر […]

هیچ می‌دانی خداوند از چه رو
داده انسان را هزاران رنگ و بو
نیک می‌دانم هنرورز است او
منشاء صد پند و اندرز است او
از میان این همه خلق و نفوس
او هنرمندی نشانید و جلوس
ای محب جمله‌ی آل بتول
وی حبیب هم خدا و آن رسول
این‌که داری عزم راسخ چون امیر
هم ز جا خیز و بیا دولت بگیر
عهد کردی پا نهی در راه خط
نکته ها یابی تو از حرف و نقَط
یک نصیحت دارمی هان گوش‌ دار
ره دراز و این دو راهی هوش دار
این که خیام گفته آن راه دراز
کس نیامد تا که گوید یک دو راز
راه وصل است و دگر آن گم‌رهی
خوش همی‌باشد ز وصلش منتهی
هر که شد با نور حق آمیخته
آرد کرده است و الک آویخته
رنج و سختی ها کشیده روز و شب
بهر وصل او شده جانش به لب
بر نمی گردد دو باره از سفر
آن که پوشد رخت بالایی به بر
گر طلب کردی طرب خواهی نمود
راز خوش‌بختی تو در یابی چه زود
چون نهادی اندر این وادی قدم
هست گردیدی ز فانی و عدم

فرق تو با دیگری این است هان
وان چو پوستینی بود او را تو جان
تا که ادعونی بگفتی ای حبیب
سوی تو کرده اشارت آن طبیب
او تو را از جمله‌ی خلقی گزید
رشته ها از گردن جهلت برید
هم هنر داده تو را هم ملک جان
لطف هایی آشکارا و نهان
خواستم شرح دل خود کم کنم
مختصر زین قصه های غم کنم
لطف او کرده نظر بر روی من
پای بنهاده کنون در کوی من
مهر حق هر جا که راهی می‌نهد
پیش او صد فکر واهی می‌جهد
هم خط و هم روی خوبت داده او
هم که چنگ و دف بُوَد هم باده او
هرچه گویم مختصر زین مثنوی
نکته ها مانده ملیح و معنوی
خط چو دریایی بود ما یک حباب
او کلام موسیقی ما چون رباب
زخمه ای در تار و پودم می‌زند
یک ندا هر دم به بودم می‌زند
او طریق سینه چاکان می دهد
راه عشق خط پاکان می‌دهد
هم قلم داده مرا هم مصحفی
کاغذی در دست و دل اندر کفی
این همه ابیات نغز و دل‌نشین
بیت ها شیرین و الفاظِ وزین
گفته اند و باز می ماند به جا
می‌کشاند عشق مجنون تا کجا
هان بگفتا شاعری در واپسین
جمله ای با اشک و چشمان نمین
کو مبادا بهره مند از وی خسیس
جزیکی خوش‌خوانی و زیبا نویس

لینک کوتاه : https://titrkhuzestan.ir/?p=1458

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.