سرخط خبرها

برگزیدگانِ “قاب ماندگار” معرفی شدند همدلی نیشکر در ماه مهر؛ ۳ هزار بسته آموزشی در مناطق همجوار نیشکر توزیع شد مدیرعامل شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی از توزیع سه هزار کیف و بسته نوشت‌افزار بین دانش‌آموزان محروم مناطق همجوار کشت و صنعت‌های نیشکر خبر داد. تصادف در شهر ایذه با ۳ کشته و زخمی مدیرعامل شرکت فولاد خوزستان اعلام کرد: حرکت نکردن به سمت فناوری های نو، سبب از دست رفتن تاب آوری صنعت فولاد افزایش های بی رویه نرخنامه تاکسی داران وسرویس های مدارس درهندیجان / آیا کمیته نرخ گذاری تشکیل شده است؟! عملکرد درخشان و بی سابقه فولاد اکسین خوزستان در ۶ ماه نخست ۱۴٠۲/ثبت چهار رکورد برای اولین بار/عبور از مرز تولید ۴٠٠هزار تن علیرغم محدودیت مصرف انرژی/آماده بکاری خط تولید به ۹۷درصد رسید کار بزرگ فولاد خوزستان در تامین نیاز بازار با وجود محدودیت‌های شدید برق…. کار بزرگ فولاد خوزستان در تامین نیاز بازار با وجود محدودیت‌های شدید برق فولاد خوزستان، بنگاهی با نگاه متفاوت در حوزه تولید/ اثرات ملموس سرمایه گذاری فولاد خوزستان در حوزه دانش بنیان ها فولاد خوزستان حضور قائم مقام مدیرعامل در امور ستادی و‌ مسئولیت های اجتماعی در جلسه سفیر ایران در مجارستان

6

دوباره خاک بر سر شدیم

  • کد خبر : 447
  • 21 فروردین 1401 - 11:00
دوباره خاک بر سر شدیم

دوباره خاک بر سر شدیم چندسالی بود، نگاهمان که به آسمان می‌افتد، چند تکه ابر و چند پرنده و آسمانی نسبتا آبی را می‌دیدیم. شاید دیگر خبری از باران‌های دم‌اسبی نبود، اما هرچه بود از خاک بر سر شدن بهتر بود. یادتان می‌آید، ریزگردها که هجوم می‌آوردند، چشم، چشم را نمی‌دید. دهانمان را هرچقدر هم […]

دوباره خاک بر سر شدیم

چندسالی بود، نگاهمان که به آسمان می‌افتد، چند تکه ابر و چند پرنده و آسمانی نسبتا آبی را می‌دیدیم. شاید دیگر خبری از باران‌های دم‌اسبی نبود، اما هرچه بود از خاک بر سر شدن بهتر بود.

یادتان می‌آید، ریزگردها که هجوم می‌آوردند، چشم، چشم را نمی‌دید. دهانمان را هرچقدر هم که می‌پوشاندیم، حلقمان پُر از خاک می‌شد. ما که عادت داشتیم، از بدترین شرایط هم جُک بسازیم، می‌گفتیم: هوا شیرکاکائویی شده است با دهان بسته کلی می‌خنديديم.

آنقدر زیر بار خاک رفتیم، که مُردگان شاکی شدند. اما باکی نیست، روا نبود که در شرایط حساس کنونی آب به آسیاب دشمن بریزیم و صدایمان درآيد. البته که نه صدایی مانده بود، نه فریادرسی.

وقتی ریزگردها به پایتخت رسید، همه و همه به تکاپو افتادند که ای داد، ای بیداد، چرا هیچ‌کس حواسش نیست، سکوت مرگ‌بار تا به کِی، چرا جان مردم برایتان مهم نیست و …

ما جنوبی‌ها هاج و واج مانده بودیم که مگر این همان خاکی نبود که پانزده سال است بر سرمان می‌ریخت؟
به خودمان که آمدیم دیدم بله همان است اما مثل چند دهه پیش دوباره سر از پایتخت درآورده و باید درد بی‌درمان پانزده‌ ساله به یکباره درمان شود.

چند سالی آسمان را بدون پوشش دیدم و به خیال خوش خودمان، دیگر همه‌چیز تمام شد و دیگر خبری از هوای شیرکاکائویی نیست. اما زهی خیال باطل. اوایل اسفند ۱۴۰۰، جایی که همه برای ورود باشکوه به قرن جدید لحظه‌شماری می‌کردند، دوباره خاک بر سر شدیم و دوباره روز از نو و روزی از نو.

اما اینبار انگار خیلی اتفاق مهمی نیفتاده و شرایط عادی‌تر از همیشه است. نه خبری از هشدار، نه تعطیلی و نه …

تا اینکه دَمش گرم، ریزگردها را میگم،‌ خیلی زود خود را به پایتخت رساند و از وکیل و وزیر و مسئول و غیر مسئول را به تکاپو وا داشت.

نمی‌دانم و نمی‌خواهم بدانم، تا به کی و کجا خاک بر سر می‌مانیم، اما حق من و هم‌استانی‌هایم است که بدانیم چرا دوباره خاک بر سر شدیم

۲۱ فروردین ۱۴۰۱

لینک کوتاه : https://titrkhuzestan.ir/?p=447

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.