سرخط خبرها

رکورد تاریخی درآمد فولاد خوزستان در آذر ۱۴۰۳؛  نمادی از مدیریت هوشمندانه در صنعت فولاد در حضور نماینده سازمان بورس و حسابرس قانونی اتفاق افتاد؛ نادیده گرفته شدن حق رای ۲۵ هزار و ۷۴۷ بازنشسته کشوری در مجمع بیمه ملت مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان ایذه از کشت ارقام جدید گندم، نخود، عدس و خِلر مختص این شهرستان در مزرعه الگویی خبر داد ابراهیم پور نایب رئیس کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس: ضرورت تحول در جایگاه اقتصادی و اجتماعی معلمان برای ارتقای نظام آموزشی کشور در پی حمله سگ های ولگرد به عابر پیاده در شهرستان ایذه باعث تصادف یک عابر پیاده با ماشین شد آیین اختتامیه ششمین جشنواره و نمایشگاه ملی فولاد ایران تصادف مرگبار در جاده کم‌عرض ناشلیل؛ هشدارهایی که شنیده نشد ششمین نمایشگاه ملی فولاد ایران پایان یافت / دستاوردهای چشمگیر فولاد اکسین خوزستان در آوردگاه فولادهای ایران گلایه شدید مردم ناشلیل از مسئولان: وعده‌های بی‌نتیجه درباره آنتن‌دهی و اینترنت و خستگی مردم از روند مسئولان ششمین جشنواره و نمایشگاه ملی فولاد ایران با حضور فولاد خوزستان آغاز به‌کار نمود 

11

دوباره خاک بر سر شدیم

  • کد خبر : 447
  • 21 فروردین 1401 - 11:00
دوباره خاک بر سر شدیم

دوباره خاک بر سر شدیم چندسالی بود، نگاهمان که به آسمان می‌افتد، چند تکه ابر و چند پرنده و آسمانی نسبتا آبی را می‌دیدیم. شاید دیگر خبری از باران‌های دم‌اسبی نبود، اما هرچه بود از خاک بر سر شدن بهتر بود. یادتان می‌آید، ریزگردها که هجوم می‌آوردند، چشم، چشم را نمی‌دید. دهانمان را هرچقدر هم […]

دوباره خاک بر سر شدیم

چندسالی بود، نگاهمان که به آسمان می‌افتد، چند تکه ابر و چند پرنده و آسمانی نسبتا آبی را می‌دیدیم. شاید دیگر خبری از باران‌های دم‌اسبی نبود، اما هرچه بود از خاک بر سر شدن بهتر بود.

یادتان می‌آید، ریزگردها که هجوم می‌آوردند، چشم، چشم را نمی‌دید. دهانمان را هرچقدر هم که می‌پوشاندیم، حلقمان پُر از خاک می‌شد. ما که عادت داشتیم، از بدترین شرایط هم جُک بسازیم، می‌گفتیم: هوا شیرکاکائویی شده است با دهان بسته کلی می‌خنديديم.

آنقدر زیر بار خاک رفتیم، که مُردگان شاکی شدند. اما باکی نیست، روا نبود که در شرایط حساس کنونی آب به آسیاب دشمن بریزیم و صدایمان درآيد. البته که نه صدایی مانده بود، نه فریادرسی.

وقتی ریزگردها به پایتخت رسید، همه و همه به تکاپو افتادند که ای داد، ای بیداد، چرا هیچ‌کس حواسش نیست، سکوت مرگ‌بار تا به کِی، چرا جان مردم برایتان مهم نیست و …

ما جنوبی‌ها هاج و واج مانده بودیم که مگر این همان خاکی نبود که پانزده سال است بر سرمان می‌ریخت؟
به خودمان که آمدیم دیدم بله همان است اما مثل چند دهه پیش دوباره سر از پایتخت درآورده و باید درد بی‌درمان پانزده‌ ساله به یکباره درمان شود.

چند سالی آسمان را بدون پوشش دیدم و به خیال خوش خودمان، دیگر همه‌چیز تمام شد و دیگر خبری از هوای شیرکاکائویی نیست. اما زهی خیال باطل. اوایل اسفند ۱۴۰۰، جایی که همه برای ورود باشکوه به قرن جدید لحظه‌شماری می‌کردند، دوباره خاک بر سر شدیم و دوباره روز از نو و روزی از نو.

اما اینبار انگار خیلی اتفاق مهمی نیفتاده و شرایط عادی‌تر از همیشه است. نه خبری از هشدار، نه تعطیلی و نه …

تا اینکه دَمش گرم، ریزگردها را میگم،‌ خیلی زود خود را به پایتخت رساند و از وکیل و وزیر و مسئول و غیر مسئول را به تکاپو وا داشت.

نمی‌دانم و نمی‌خواهم بدانم، تا به کی و کجا خاک بر سر می‌مانیم، اما حق من و هم‌استانی‌هایم است که بدانیم چرا دوباره خاک بر سر شدیم

۲۱ فروردین ۱۴۰۱

لینک کوتاه : https://titrkhuzestan.ir/?p=447

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.